|
- صد داستان سکسی | شهوتناک
این داستان از زبون یه مادر مجرد ۳۵ ساله به اسم ایزابلا روایت میشه … پسر من، جاش، اول هفته 16 سالش شده بود، ولی میخواست جشن تولدشو تا آخر هفته وقتی بهترین دوستش پاول هم 16 سالش میشه عقب بندازه قرار بود پسرا روز جمعه رو
- لزبین | صد داستان سکسی | شهوتناک
سلام دوستان از اینکه داستان سکس منو میخونید ممنونم اسمم سپیده است ۴۵ سالمه از شوهرم جدا شدم و با پسرم که ۲۲ سالشه زندگی میکنم از ارثی که از پدرم مونده خدا رو شکر کم کسری ندارم …
- داستان سکس | صد داستان سکسی | شهوتناک
با سلام خدمت دوستان چندین داستان نوشتم ولی یکی از بهترین سکس هام در بهار امسال اتفاق افتاد شاید درست نتونم توصیف کنم و غلط املایی داشت باشم ولی سعی میکنم جزئیات دقیق بگم حامد هستم الان شدم ۴۲
- خاطراتی از سکس من و بابام | صد داستان سکسی | شهوتناک
انگار بابا ، با این حرف من ابش امد و کیرشو از تو کسم کشید بیرون و کاندومشو کند و کرد تو کونم ، دو سه تا تلمبه که زد یه اه ه بلندی کشید که بعدش من احساس کردم که داخل کونم پر شده از اب کیر گرم بابا همون لحظه بود که دوباره برای
- تا خایه کرد تو کس زنم | صد داستان سکسی | شهوتناک
سلام خیلی داستان خوندم گفتم منم یکی از خاطراتم با #خانومم رو بگم اسم من #مصطفی ۳۴ سال بدن خوبی دارم و کیرم ۱۸ سانته و عاشق سکس از زنم بگم #رضوان ۲۳ سالشه قد
- مرسی بابا مرسی مامان | صد داستان سکسی | شهوتناک
وقتی رسیدم خونه به مامان یه چشمک زدم و با لبخند گفتم: خودتو آماده کن که امشب میخوایم دوتایی حسابی خوش بگذرونیم برگشت بهم گفت: میخوای چیکار کنی؟ منم بهش قضیه رو گفتم که توی مدرسه از یکی از دوستام یه فیلم سوپر گرفتم و امشب
- لز با سمیه و کیمیا | صد داستان سکسی | شهوتناک
ریموت در حیاط ویلا رو زدم و دور گرفتم و با شتاب رمپ رو رفتم بالا و به سرعت به وارد حیاط ویلا شدم که یهو شوکه شدم و با شدت تمام زدم رو ترمز یه ۲۰۶ سفید رنگ
- رمان سکسی | صد داستان سکسی | شهوتناک
صبح ساعت 7 زده بودم بیرون و الان ساعت 11 30 شب بود خیلی خسته بودم شب نسبتا سردتری بود نسبت به شب های دیگه نگاه ساعت کردم دیگه نزدیک بود قطارم برسه صداشو میشد شنید، کتم رو جمع کردم و شالم رو پیچیدم دور گردنم، وقتی وارد
|
|
|